چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۹

حمید بهمنی:

دولت اصلاحات انقلاب اسلامی را از سینما حذف کرد/ بودجه سینمای استراتژیک صرف سینمای ابتذال می‌شود

حمید بهمنی

سینماپرس: «حمید بهمنی» نویسنده و کارگردان باسابقه سینمای ایران معتقد است که سینمای استراتژیک مثل اکسیژن برای انقلاب اسلامی ما واجب است؛ ما می‌توانیم به واسطه سینمای استراتژیک، اندیشه حاج قاسم و ابومهدی المهندس و سیدحسن نصرالله را در جهان منتشر کنیم.

به گزارش سینماپرس، «حمید بهمنی» سینماگر شناخته‌شده جریان هنر انقلاب اسلامی است؛  وی متولد ۱۳۳۹ در شیراز و فارغ‌التحصیل رشته کارگردانی از دانشگاه هنر است. از جمله آثار سینمایی این کارگردان باسابقه سینمای ایران می‌توان به ساخت فیلم‌هایی چون «آن مرد آمد»، «گلوگاه شیطان»، «گام‌های شیدایی» و... اشاره کرد.  

اکنون در آستانه برگزاری سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر، به سراغ این سینماگر برجسته کشور رفتیم و به بررسی کارکرد و شأن جشنواره فیلم فجر از منظر این هنرمند پرداختیم. به نظر می‌رسد جشنواره فیلم فجر پس از گذشت سی‌وهفت دوره از برگزاری خود، هنوز به جشنواره‌ای استراتژیک، هدفمند و پیش‌برنده آرمان‌های فجر انقلاب اسلامی تبدیل نشده است.

در ادامه مشروح گفت‌وگو با این سینماگر متعهد را از نظر می‌گذرانید: 

***

از منظر شما چرا جشنواره فیلم فجر پس از گذشت سی‌وهفت دوره از برگزاری خود، هنوز به جشنواره‌ای فراخور،  استراتژیک و همسو با آرمان‌های فجر انقلاب اسلامی تبدیل نشده است؟  

جشنواره فیلم فجر همانگونه که از نامش برمی‌آید، جشنواره‌ای متناسب با طلوع پیروزی انقلاب اسلامی و فجر نوینی است که بر حکومت ننگین و سیاه ۲۵۰۰ ساله پادشاهی در ایران پایان داد. از همان روزهای آغازین طلوع انقلاب اسلامی، بسیاری از دست‌اندرکاران نظام امر پاسداشت این ایام عزیز را در دستور کار خود قرار دادند که از جمله مصادیق این پاسداشت، راه‌اندازی جشنواره فیلم فجر بود.  

خاطرم هست در آن روزهای آغازین برپایی جشنواره فیلم فجر، نگرشی که هم‌اکنون نسبت جشنواره وجود دارد، در اذهان نبود؛ به فاصله کوتاهی پس از وقوع انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی آغاز و باعث شد فیلم‌هایی که عمدتاً روایتگر فضای مقاومت، دفاع مقدس و انقلاب اسلامی بودند، بیشتر مدنظر قرار گیرند.  

سیاست‌های سینمایی دولت اصلاحات هویت جشنواره فجر را تغییر داد

در ادامه سیاست‌هایی که از اواسط دهه ۱۳۷۰ و مشخصاً سال ۱۳۷۶ به بعد شکل گرفت، زمینه‌ساز تغییر هویت جشنواره فیلم فجر شد؛ خاطرم هست سال ۱۳۷۶؛ زمانی که دولت اصلاحات روی کار آمد، دفترچه سیاستگذاری در دست داشت که مشتمل بر سیاست‌هایی برای راهبری سینمای ایران بود؛ جالب آنکه در این دفترچه هیچ اشاره‌ای به سینمای انقلاب اسلامی،  دفاع مقدس و جایگاه آنها نشده بود!

یعنی نخستین جرقه‌ها برای تغییر هویت جشنواره فیلم فجر با روی کار آمدن دولت اصلاحات و به واسطه سیاست‌های مدیران سینمایی دوران اصلاحات از سال ۱۳۷۶ به بعد رقم خورد؟

بله؛ ‌ اساساً سیاست بی‌توجهی به دستاوردهای انقلاب اسلامی و سال‌های دفاع مقدس در سینما نخستین‌بار در دوران اصلاحات کلید خورد و این اتفاق در ادامه باعث ایجاد مسیری منحرف و ممزوج با تلقی نادرست از مفاهیم غلط اجتماعی، ‌ سیاسی و فرهنگی در سینمای ما شد؛ ‌ اکنون ۲۲ سال از وقوع این اتفاق می‌گذرد و همچنان در سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر، آثار و پیامدهای آن را شاهدیم؛ ‌ سینمایی که امروز باید در اوج مبارزه با تفکر و اندیشه امپریالیستی، سکولاریستی و لیبرالیستی قرار داشته باشد، کارکردی معکوس دارد و جز فیلم‌های معدودی که طی این سال‌ها ساخته شده‌اند، دستاورد قابل توجهی حاصل نشده است.  

دلیل شکل‌گیری و تداوم این وضعیت چیست؟  

دلیل مهمش این است که بیشتر مدیران فرهنگی تأثیرگذار و سیاستگذاران حوزه سینمای ما طی سال‌های اخیر در هاله‌ای از جهالت و وادادگی به سر برده‌اند و انقلاب اسلامی را به عنوان هدفی برتر و متعالی قبول نداشته‌اند؛ برخی از آنها نیز همواره توهماتی از این دست داشته‌اند که نظام روزهای آخر عمر خود را سپری می‌کند و مبادا کاری کنیم که خود را به دردسر بیندازیم! به همین دلیل،  تصمیم گرفتند فیلم‌های سینمایی را تولید کنند که مضمون عمده آن خیانت، فساد، دزدی، ارتشا، سیاه‌نمایی، روابط غلط و... بود و این روند همچنان نیز ادامه دارد؛ تداوم این روند، باعث شد سینمای استراتژیک که سینمایی نجات‌بخش است، به هنگام مواجهه با تفکر و اندیشه‌های غرب‌زده به انزوا و فراموشی سپرده شود.  

با این‌ وجود، همانطور که پیش‌تر هم اشاره کردم،  طی سال‌های اخیر فیلم‌های استراتژیک خوب و معدودی نیز در سینمای ایران ساخته شده است که از جمله آنها می‌توان به آثاری چون: «ملک سلیمان»، «شیار ۱۴۳» و  «به وقت شام» اشاره کرد؛ گرچه تمامی این فیلم‌ها نیز با تأخیر ساخته شدند.

مدیران سینمایی ما تاکنون به سینمای استراتژیک فکر هم نکرده‌اند!

من سال‌ها است غصه این را می‌خورم که چرا سینمای استراتژیک به معنای جنگی رو در رو با تفکر و اندیشه هالیوودی در کشور ما وجود ندارد؟ و دردناک اینکه وقتی برای پیگیری این دغدغه به دولتمردان و سیاستگذاران مراجعه می‌کنیم، در کمال ناباوری می‌بینیم که آنها تاکنون به چنین مفهومی فکر هم نکرده‌اند و اساساً تصوری از چگونگی شکل‌گیری آن در ذهنشان ندارند! وقتی مدیران ما به چنین مفهوم بزرگی فکر نکنند، بودجه‌ای هم بدان اختصاص نخواهند داد و وقتی بودجه‌ای نباشد، تولیدی هم در کار نخواهد بود؛ طبیعی است که در چنین شرایطی با سینمای ابتذال،  سیاه‌نما و دور از شأن انقلاب اسلامی مواجه خواهیم بود.  

پس با این اوصاف، احتمالاً می‌توان موضعگیری اخیر برخی سینماگران مبنی بر انصراف از جشنواره فیلم فجر را نیز در امتداد همین تفکر بررسی و تحلیل کرد.

بله؛ همین طور است. البته به اعتقاد من باید این انصراف‌ها را به فال نیک گرفت؛ ‌کسانی که هم‌اکنون از جشنواره فیلم فجر خداحافظی می‌کنند، همان‌هایی‌اند که سال‌ها است در فضای سینما عامل بروز تشتت در اندیشه انقلابی‌اند؛ برخی خواسته و برخی ناخواسته موجب بروز این تشتت شده‌اند.  

سینما، سینمای ایران، شهید سپهبد قاسم سلیمانی، سردار قاسم سلیمانی،

لزوم تحقق سینمای استراتژیک و نقش آن در پیشبرد اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟  

سینمای استراتژیک مثل اکسیژن برای انقلاب اسلامی ما واجب است؛ ما می‌توانیم به واسطه سینمای استراتژیک، اندیشه حاج قاسم و ابومهدی المهندس و سیدحسن نصرالله را در جهان منتشر کنیم؛ ‌ ابراهیم حاتمی‌کیا و برخی دیگر از فیلمسازان ما تا حدودی این کار را کرده‌اند اما هنوز کافی نیست؛ چرا ساخت فیلم‌هایی مثل «شکارچی شنبه» که یکی از زیباترین فیلم‌های سینمایی جریان مقاومت و ناقد تفکر صهیونیستی است، ادامه پیدا نکرد؟ دلیلش صرفاً به وحشت مدیران رده بالای سینمایی‌مان بازمی‌گردد. وقتی «شکارچی شنبه» ساخته شد، تمام عوامل فیلم اعم از پرویز شیخ‌طادی (کارگردان) و علی نصیریان (بازیگر نقش اول) در لیست سیاه رژیم صهیونیستی قرار گرفته و در ادامه ممنوع‌الخروج شدند. در چنین شرایطی که دشمن به واسطه ساخت چنین فیلم‌هایی  به راحتی ضربه می‌خورد،  چرا باید بیکار و منفعل بنشینیم؟ چرا نباید به حرکت در این مسیر ادامه بدهیم؟ متأسفانه سال‌ها است که به ساخت فیلم‌های مزخرف شبه‌کمدی، شبه‌روشنفکری  و آثار تلخ و گزنده عادت کرده‌ایم.

بودجه سینمای استراتژیک صرف سینمای  ابتذال می‌شود

به اعتقاد من سینمای استراتژیک نقطه رهایی سینمای ایران است؛ همانگونه که آمریکا با سینمای استراتژیکش سلطه خود را در دنیا رقم زده است، ما هم می‌توانیم این کار را بکنیم؛ لازم هم نیست پول زیادی را صرف این کار کنیم؛ ‌ می‌توان فیلم‌های استراتژیک خوب، ساده و اندیشمندانه را با بودجه‌ای اندک نیز ساخت؛ من نزدیک به ۴ سال است که طرحی استراتژیک با محور دفاع مقدس را در دست دارم و می‌خواهم برای ساخت آن اقدام کنم؛ تمامی تحقیقات لازم را برای نگارش فیلمنامه کرده‌ و کار را به اتمام رسانده‌ام؛ اکنون مدت‌ها است که در حال دوندگی و پیگیر هماهنگی‌های لازم برای ساخت این فیلم سینمایی‌ام اما هیچکس نیست که دست ما را بگیرد! بعد می‌بینیم همان پول‌هایی که مدیران سینمایی ما حاضر نیستند صرف ساخت آثار استراتژیک کنند، برای ساخت آثار سینمایی سخیف، ‌ مبتذل و شبه‌روشنفکری هزینه می‌شود!  شرم‌آور اینکه برخی از همین کارگردان‌ها که پیش‌ از این با پول‌های درشت دولتی فیلم ساخته‌اند، در تظاهرات ضدنظام‌ که به تصویر حاج قاسم اهانت می‌کنند نیز حضور می‌یابند و زیر پرچم مخالفین انقلاب قرار می‌گیرند؛ ‌ این اتفاق،  نتیجه رویکرد غلط مدیران سینمایی ما از گذشته تاکنون است؛ ‌ ما باید این سینما را اساسی شخم بزنیم و شرایط ویژه‌ای ایجاد کنیم تا سینما از بن‌بست کنونی خارج شود؛ ‌ این جشنواره که گذشت؛  اما امیدوارم در جشنواره سال بعد، ‌ توجه ویژه‌ای به سینمای استراتژیک و آثار همسو با آرمان‌های انقلاب اسلامی معطوف شود.

خوب است کمی هم درباره دایره مصادیق سینمای استراتژیک صحبت کنیم؛ برخی تصور می‌کنند منظور از سینمای استراتژیک سینمایی است که لزوماً قرین اسلحه، ‌ تانک، نفربر، بالگرد و... است یا فیلم‌های استراتژیک الزاماً فیلمهایی‌اند که ژانرهای محدود و اندکی را دربرمی‌گیرند؛ تحلیل شما در این‌باره چیست؟  

چنین تصوری تصور دقیق و کاملی نیست؛ غالب مدیران سینمایی ما خیال می‌کنند برای ساخت آثار استراتژیک لزوماً باید بودجه و هزینه کلانی را صرف کنند و حتماً توپ، تانک،  نفربر، ‌ قایق، ناو، هواپیما، بالگرد و... در اختیار داشته باشند؛ حال‌آنکه این تصور غلط است.

فیلم کمدی هم می‌تواند استراتژیک باشد

ممکن است آثار استراتژیک در ژانرهای متفاوتی اعم از طنز، اجتماعی، سیاسی، دفاع مقدسی و... ساخته شوند اما جملگی واجد کارکرد استراتژیک باشند؛ ‌ این تصور که سینمای استراتژیک لزوماً بدین معنا است که ما اسلحه در دست بگیریم و به جنگ نیروهای آمریکایی برویم، تصور درستی نیست؛   ما می‌توانیم مفاهیم ارزشمند حوزه مقاومت و انقلاب اسلامی را در فیلم‌هایمان به نمایش بگذاریم و بدین ترتیب در راستای خلق سینمای استراتژیک گام برداریم؛ بهره‌گیری از این مضامین هیچگونه مغایرتی با گیشه و میزان جذب مخاطب در سینما هم ندارد؛ بنابراین چنین تصوری غلط است که فکر کنیم اثر استراتژیک؛ اثری است که لزوماً به تحلیل جریان مبارزه با امپریالیسم آمریکا می‌پردازد؛ ‌ این تنها یکی از محورهایی است که در قلمرو سینمای استراتژیک می‌گنجد؛ شما می‌توانید فیلم کمدی استراتژیک بسازید؛ فیلم اجتماعی استراتژیک بسازید؛ فیلم خانوادگی استراتژیک بسازید. وقتی موقعیت اجتماعی کشور را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که کشورمان هم‌اکنون در شرایط تحریم قرار دارد و همین شرایط باعث شده است کسر قابل توجهی از مردم به بعضی داروهای مهم و کلیدی دسترسی نداشته باشند؛ ‌ فیلم استراتژیک اجتماعی ما می‌تواند همین موضوع را دستمایه خود قرار دهد و به بررسی این مسئله بپردازد که وضع چنین تحریم‌های غیرانسانی و ظالمانه‌ای از سوی آمریکا منجر به بروز چه مشکلات و مصائب جدی و ناگواری برای مردم ایران شده است.

*تسنیم

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.